پارت صد و سوم :

صدای جر و بحث‌شان به زبان ترکی به گوشش خورد. نمی‌فهمید چه می‌گویند! اما مشخص بود گرشا می‌خواهد یاشار را ببرد و او مقاومت می‌کند!
بالاخره صدای بر هم خوردن در به گوش رسید!
یاشار را کشان‌کشان با خودش پایین برد و داخل ساختمانش انداخت. مدام به عقب برمی‌گشت تا به واحد خودش برگردد. در را که روی هم گذاشت دو دستی به سینه‌اش کوبید و باعث شد شوک به یاشار وارد شود. برای او که هیچ‌وقت عصبان

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۹ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۵۹ روز پیش تقدیم شما شده است.

پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    چقدر به این گرشای بیچاره انگ چسبوندن

    ۹ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    آدم‌ها همیشه در مضان اتهامن و آدم‌های خوب بیشتر

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.