پارت سی و یکم :

بلند شد وموافقتش را اعلام کرد:
_.به هیچ چیزی فکر نکن دخترکم…همیشه در لحظه زندگی کن،شاید اصلا به فردا نرسیدی…خوب بخوابی عزیزکم….
.شب بخیر

به سمت اتاقش گام برداشت.نفسم را به شدت بیرون فرستادم.فردا باید حتما از این خانه می‌رفتم.
هر لحظه موضوعی یا حرفی وحشت مرا نسبت به این خانه بیشتر کرده.چراغ‌های سالن را خاموش ‌کردم و به قصد خواب به سمت اتاق رفتم.
روی تخت دراز کشی

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۹۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان رمان تاریکترین سایه فاطمه مهدیان دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.