پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت چهل و چهارم :
-دامون قبل ناهار رسید حرفمون نصفه کاره موند.
-حرفمون؟
-آره! داشتی در مورد یاشار میگفتی. اما متوجهی منظورت نشدم.
ابروی ثمانه بالا رفت:
-آهان!
-گفتی یاشار نسبت بهت کمتوجهه! آره؟
-همین یکی از ایراداتشه.
-واقعا؟ دیگه چی؟
-وقتی خانوادهاشو میبینه حرف از دهنش نمیافته. اما وقتی تو خونه با ماست حوصلهی سلنا رو که نداره با منم اصلا حرف نمیزنه.
چشمان
آمینا
00مرسی بابت پارت امشب😍