پارت سی و هفتم :

-پاشاشون.
-خب آقای پاشا، رفتید ازتون خبری نشد. دکتر خیلی منتظرتون بودن.
-چرا زنگ نزدن؟
-خب دیگه!
مفهوم برخی حرف‌ها از نگفتن‌شان واضح‌تر بود:
-کسر شان بود؟
پسر جوانی با سینی نزدیک شد و با اشاره‌ی دلوین آن را گذاشت و به سرعت رفت. دلوین در حال گذاشتن فنجانی نوشیدنی مقابل گرشا گفت:
-معمولا با شرکت تماس می‌گیرن و قرار می‌زارن. مگه اینکه دیسیپلین و رزومه‌شون خیلی ها

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۸۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.