کوه آمین به قلم زهرا باقری
پارت پنجم
زمان ارسال : ۳۴۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
موقع گرفتن فشار تابان یه لبخند واقعی زدم:
_دکتر لطف دارن ولی من مدتیه از کارم فاصله گرفتم، تجربه امم کمه، ترجیح میدم از راهنمایی خودشون استفاده کنم.
تابان دیگه چیزی نگفت. دخترشم مثل عزرائیل نشسته بود رو به روم! این دفعه هم یه لیوان چایی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Niloofar
00این ک اینقد میترسه واسه چی پاشد رفت تو اون کلبه دورافتاده؟ منو بکاری اونجا***نمیشم😑