مدیر معاون ( آوارگان عشق ) به قلم نسترن قره داغی
پارت بیست و هفتم
زمان ارسال : ۱۱۵۱ روز پیش
با تعجب چشمهاش رو گرد کرد و گفت: کدوم رفیقت؟
شونه بالا انداختم و زیر چشمی نیم نگاهی به مهرسا که کنجکاو نگاهم میکرد انداختم و بیخیال گفتم: میثم رو میگم دیگه؛ آخه خیلی تاکید داشتی ببینیش، ولی باید از الان بگم که لطفا...
میون حرفم پرید و ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
هدیه
25میشه عکس نیاز رو عوض کنید