پارت بیست و هفتم

زمان ارسال : ۱۱۵۱ روز پیش

با تعجب چشم‌هاش رو گرد کرد و گفت: کدوم رفیقت؟ 

شونه بالا انداختم و زیر چشمی نیم نگاهی به مهرسا که کنجکاو نگاهم می‌کرد انداختم و بیخیال گفتم: میثم رو می‌گم دیگه؛ آخه خیلی تاکید داشتی ببینیش، ولی باید از الان بگم که لطفا...

میون حرفم پرید و ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید