پارت دوازده

زمان ارسال : ۲۸۶ روز پیش

ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ. ﺳــﻮﺍﺭ ﺷــﺪ ﻭ ﺭﻭﯼ ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺻــﻨﺪﻟﯽﻫﺎ ﺑﻪ

ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﺸـﺴـﺖ. ﮔﺮﻡ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺷـﻴﺸـﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﺎﺭ ﻣﺮﻃﻮﺑﯽ

ﻓﺮﺍﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳـﻤﺖ ﺷـﻴﺸـﻪ ﮐﺸـﺎﻧﺪ، ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸـﺖ ﺭﻭﯼ

ﺷـﻴﺸـﻪ ﻳﮏ ﻗﻠﺐ ﮐﺸـﻴﺪ ﻭ ﺗﻮﯼ ﻗﻠﺐ ﻧﻮﺷـﺖ. ﺑﻪ ﺳـﻔﺎﻫﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﻟﺒ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید