پارت سی و سوم :

گرشا آهِ دنباله‌داری کشید. شورانگیز نگاهِ پُرش را به برادرِ مستاصلش انداخت:
-از دنیا که پُر می‌شم، زیاد غُر می‌زنم.
صدایش را پایین کشید و افزود:
-تو که ناشکری نکردی و همیشه راه‌ بازکن مردم بودی، چرا دچار این بلا شدی؟ تو چرا زندگی‌تو مفت‌مفت باختی؟
گرشا در حال دست کشیدن به پیشانی سرد درسا پرسید:
-گل‌خانم کو؟ نبود سرجاش!
بی‌آنکه جواب گرشا را بدهد گفت:
-حرف‌و

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۹۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سمیرا

    00

    رومان خیلی خوبیه

    ۱ سال پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    ممنونم از محبتتون

    ۱ سال پیش
  • زهرا

    00

    عالی

    ۱ سال پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    خیلی ممنونم

    ۱ سال پیش
  • آمینا

    00

    ای خدا از دست گرشا یعنی یع روزی الیسا رو میبخشه؟؟؟ مرسی بابت پارت امروزت

    ۱ سال پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    بعید نیست

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.