جوخه بیوه ها به قلم حدیث افشارمهر
پارت بیست و یکم :
اما نه مرگ هم جز روه هایی بود که ضعیف نشانم می داد، باید زنده می ماندم
می جنگیدم
حقم رو پس می گرفتم
و به ثروت برسم.
دکمه ی وجدان شرف و هر آن چیزی که مانع می شد رو خاموش کردم و با چهره ای سرد زمزمه کردم:
-دارم میام، ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نازنین
۱۳ ساله 10الان که رفتم نگاه کردم دیدم واقعا تو رمان نوشتن عالی هستی حدیث خانم چن تا از رمانای دیگت هم جزٔ برترین های🌻