بلاک کد به قلم حدیث افشارمهر
پارت چهل و یکم
زمان ارسال : ۳۴۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه
دست های بیمار به تخت بسته شده بود و از فشار زیاد مشت و باز می شد.
دکتر آمپول بزرگ را روی میز فلزی گذاشت و این بار تیغ جراحی را برداشت و با هر عمل کثیفی که انجام می داد باعث شد بیمار از درد روی تخت مثل مار به خودش بپیچد.
دستم را جلوی دهانم گرفتم تا جیغم به هوا نرود! دکتر یک لحظه برگشت و ما سریع عقب کشیدیم.
الینا نفس زنان تکیه اش را به دیوار چسباند و دستش را مشت کرد.
سرو صداهای ا