طعم تلخ زندگی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت سی و نهم
زمان ارسال : ۱۲۸۱ روز پیش
مطهره لبخند گرم و پرمِهری روی لبش نشاند و دست مهدخت را میان هر دو دست گرفت و گفت:« من نمیدونم اون آدم کیه؟ چه ظلمی بهت کرده! اما میدونم اگر رویارویی با اون آدم لازمه و حقی که ازت پایمال شده رو زنده میکنه پس تو باید قوی باشی و بری جلو. منم این شرایط رو تجربه کردم. منم با آدمی رو
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
^_^
30به خاطر حجم پارتا ممنون نویسنده جون 🙂