پارت هفتاد و پنجم

زمان ارسال : ۲۴۳ روز پیش


فصل 35

تمام شب را بیدار بودم و به صحنه تنهایی با پدرام و ورود ناگهانی نوید فکر می‌‌کردم. چند بار هم که خوابم برد با کابوس آن صحنه و جیغ و داد از خواب پریدم. کلافه و پریشان از تخت پایین آمدم و به هال رفتم. کنار پنجره ایستادم و به خاله س ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید