سهمی از عشق به قلم راضیه نعمتی
پارت سی و نهم
زمان ارسال : ۳۴۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
سپیده در پی سکوتی طولانی پرسید:
ـ مطمئنی مادرت میخواد برگرده؟
سجاد با اطمینان گفت:
ـ معلومه که میخواد! ولی بابا قبولش نمیکنه. آخه مادر بیچارهی من چه گناهی داره که اسیر کینههای بابا شده؟ چرا بابا انقدر خودخواه و بیمنطق شده؟
سپیده دستش را روی شانهی سجاد گذاشت و آب پاکی را بر دستش ریخت:
ـ قید برگشتن مادرتو بزن! بابات انتخابشو کرده. تو باید به تصمیمش
مریم گلی
10خیلی خیلی هیجان انگیز شده ،دمت گرم نویسنده جان