پارت ده

زمان ارسال : ۲۹۲ روز پیش

ﻣﯽﺩﺍﻧﺴـﺖ

ﺳـﻤﺎﻭﺭ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﻣﻬﺮﯼﺟﺎﻥ ﻫﻤﻴﺸـﻪ ﺭﻭﺷـﻦ ﺍﺳـﺖ. ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻳﮏ ﭼﺎﯼ

ﮐﻤﺮﻧﮓ ﺭﻳﺨﺖ ﻭ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻦﮐﻪ ﮐﺴــﯽ ﺳــﺮﺑﺮﺳــﺪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭﺵ ﮐﻨﺪ

ﺻـــﺒﺤﺎﻧﻪ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻟﻴﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷـــﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﺩ.

ﻣﺎﻣﻮﺭﻳﺖ ﺧﻴﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺑﺎ ﺷـﮑﺴـﺖ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷـﺪ. ﺟﻠ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید