مدیر معاون ( آوارگان عشق ) به قلم نسترن قره داغی
پارت بیست و سوم
زمان ارسال : ۱۱۵۱ روز پیش
با صدای فتوحی و چارانی حرفش رو خورد و نگاه سرزنشگرش رو به اونها دوخت.
منم سعی کردم نقاب بی تفاوتیم رو حفظ کنم و عادی به طرف اونها برگردم که کنار هم ایستاده بودند و کنجکاو به ما نگاه میکردند.
هر دو دستهاشون رو داخل جیب شلوارشون فرو کر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ارالیا
20خوب معلوم مثل همه رمان ها با معراج مزدوج میشه 😐