من و یک دنیا دروغ به قلم آرزو شریفی
پارت بیست و نهم :
حرف زدن با صدرا بیشتر از اون چیزی که فکرش را می¬کردم بهم انرژی داد. از داروخانه نسخه¬ای که برایم نوشته بود را تحویل گرفتم. حق با ویدا بود من تحت هر شرایطی به این قرص¬ها نیاز داشتم.
به درخواست صدرا آبمیوهای خوردیم.
- ظهر که دعوتم کردی ک ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زهرا
00واای این نغمه چقددتو مخ منه خب بگو دیگه الکی برای چی کشش میدی 🤬