پارت بیست و دوم

زمان ارسال : ۱۱۵۲ روز پیش

فکم منقبض شد. 

 حرصی چشم غره‌ای نثارش کردم که یه تای ابروش رو بالا انداخت و متقابلا با چشم غره‌ای نگاهش رو گرفت.

عصبی از این همه بلا که باهم به سرم نازل شده بود، نگاهم رو به دور تا دوره دفتر دوختم و همه‌ی دبیرها رو از نظر گذروندم.

م ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید