رویای مهتاب به قلم مبینا طاهری طیب
پارت هشتم :
ﻋﺼـﺒﯽ ﺷـﺪ ﻭ ﻗﺎﺷـﻖ ﻟﻮﺑﻴﺎ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻣﻴﺰ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ. ﺍﺯ ﺧﺼـﻮﺻـﻴﺎﺕ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺠﺮﺩﯼ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪﺭﺍﺣﺘﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴـــﺖ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺩﻟﺶ
ﻣﯽﺧﻮﺍﺳـــﺖ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﮑﻨﺪ ﻭ ﮐﺴـــﯽ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﻏﺮ ﺑﺰﻧﺪ. ﻣﺎﺩﺭﺵ
ﺧﻴﻠﯽﻭﻗـﺖ ﺑﻮﺩ ﮐـﻪ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘـﺪﺭﺵ ﻫﻢ ﺯﻧـﺪﮔﯽ ﺟـﺪﻳـﺪﯼ ﺭﺍ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فربد
00خوب بود.......