پارت بیست

زمان ارسال : ۱۱۵۳ روز پیش

با هر دو دستش گرفتتش و عصبی گفت: ادعا داری همه چی می‌فهمی و معاون خوبی هستی، بعد واسه من بچه بازی راه انداختی؟ 

بیشتر سمت خودش کشید و غرید: یعنی چی این کارها؟ بده من این ماشین رو؛ تو حق اینکه واسه من تعیین تکلیف کنی رو نداری.

عصبی اون یکی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید