پارت هشتم

زمان ارسال : ۳۶۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

فصل 5

ساعت چهار بعد از ظهر بود که حورا به خانه‌‌ی استاد شکیبا رسید. ساختمانی پنج طبقه واقع در غرب تهران. نفسی تازه کرد و زنگ را فشرد اما ظاهراً کسی درخانه نبود. چند بار دیگر هم انگشتش را بر روی زنگ فشرد اما هیچ خبری نشد. درست در لحظه‌ی برگشتن ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.