پارت یازده

زمان ارسال : ۳۶۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

صحبت با او را شروع می‌کند:
_وای سمانه جون! خیلی دلم برات تنگ شده بود، برای جیک تو جیک‌هامون که صدای معلم‎ها رو درمی‌آوردیم. خیلی دوست داشتم الان بغلت می‌کردم و به وسعت تموم دلتنگی‌ها خودمو به تو نزدیک می‎کردم! خب چه خبر؟
با خنده‌ای که بر صورتش نشسته، می‌گوید:
_ هدیه! توهم کرونا رو خیلی جدی گرفتیا! تو که عاقل بودی! نترس بابا طوری‎مون نمی‌شه! اصلا من باور ندارم چنین چیزی وجو

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.