پارت دوم

زمان ارسال : ۳۹۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

تردید و‌ نگرانی دو عنصر طبیعی و جدا نشدنی چهره‌‌‌ی ادریس بود. من و منی کرد و پرسید:
_ فقط ... فقط چه ضمانتی پشت حرفاتون هست؟
پلک‌هایش را روی هم گذاشت و خرسند از اینکه تا حدی موفق شده در این مسیر جلو برود دستی به چانه‌اش کشید. در جوابش گفت:
_ شما اول با خانم صحبت کنید، بعد از اینکه توافقشونو گرفتین قول می‌دم یه ضامن معتبرم برای درخواستم داشته باشم.
فقط نگاهش کرد. یاسین ولی ای

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • انا

    00

    خوب

    ۳ ماه پیش
  • ماریا

    00

    عالیه

    ۹ ماه پیش
  • مریم السادات نیکنام | نویسنده رمان

    😍😍

    ۹ ماه پیش
  • مدیسا

    00

    ..

    ۱۰ ماه پیش
  • قلب یخی

    00

    خوب

    ۱۰ ماه پیش
  • مهشید

    00

    عالی

    ۱۲ ماه پیش
  • .

    00

    جالب به نظر میاد💙

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.