پارت پنجم

زمان ارسال : ۴۰۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

نیکی پشت میز نشسته بود و نامه‌‌ای که متنش را آقای پوریا برایش می‌‌خواند به آرامی تایپ می‌‌کرد. در همان حال پرسید:
ـ سرعت دستم چه‌‌طوره آقای پوریا؟
پوریا با رودروایسی جواب داد:
ـ خیلی نسبت به قبل بهتر شده.
ـ می‌‌بینید چه‌‌قدر کارم درسته؟
پوریا لبخندی مظلومانه زد و ادامه‌‌ی متن را برای نیکی خواند. در این هنگام شاهین وارد شرکت شد و پرانرژی سلام کرد. نیکی و پوریا ج

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فرزانه

    00

    عالیه

    ۸ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    🙏♥️

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.