پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت نوزده :
سرهنگ ملاحظه کاری را کنار گذاشت و اخمی بر پیشانی نشاند:
-وظیفهی من درخواست مقامات بالاتر و گزارش دادن از تمرده سرگرد.
معنی جملهی سرهنگ یعنی مراقب حرف زدنت باش. بلافاصله از جایش بلند شد و احترام نظامی گذاشت. طوری پا کوبید که پایش میخواست زمین را سوراخ کند. سرهنگ کوثری فورا گفت:
-بشین شجاعی. جلسه هنوز تموم نشده!
عصبانیت خطی شده بود بین ابروهای گرشا و داشت روی مغزش شمشی
آمینا
00مرسی از رمان زیبات😊