پارت هفتم

زمان ارسال : ۳۷۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

همینکه وصال پشت فرمان نشست، ساناز مشت به شانه اش کوبید: «اون چرت‌وپرتا چی بود بلغور کردی؟»


بعد با قیافه ی کج وکوله، شکل و صدای وصال را تقلید و جیغ جیغ کرد: «همین مونده دلم واسه اون درازپا تنگ بشه. پسره‌ی پررویِ نیِ قلیون!»


در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.