ماه و پناه به قلم نازنین مرادخانلو
پارت پنجاه و چهارم
زمان ارسال : ۳۶۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه
-شاید چند سال بعد اینقدر غرق پیشرفت و آرامش باشی که این روز و این حرفها رو یادت نیاد! خدا رو چه دیدی.
تن میچرخونه و پشت به شیدای خشک شده، از سوئیت بیرون میزنه و صدای بسته شدن در، مثل نارنجکی که ضامنش کشیده شده شیدا رو منفجر میکنه. ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
10بیچاره شیدا