سایه ی من (جلد دوم) به قلم زهرا باقری
پارت بیست و ششم :
صورتم چسبیده بود به علف و آشغال ای ریز روی زمین، اصلاً نفهمیدم کی خوابم برد، شایدم چیزی بیشتر از خواب بود!
مغزم زودتر از موعد فهمید تو چه موقعیتیه و با یادآوری اتفاقات شب قبل چشمام به آرومی باز شد.
یه مورچه داشت دقیقاً از کنار دستام رد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
butterfly
00یا جاده تمام***زاده ها.... یا قران... ماهیر خطری شد... میگم بالاخره ماهیر میمیره یا نه؟ 🥲