پارت صد و سوم

زمان ارسال : ۲۲۶ روز پیش

مامان بزرگ اسمش رو با تشر صدا زد.

تک خنده‌ای کردم: قشنگ شبیه فیلما شده زندگیمون.

مامان انگشت اشاره‌اش رو به قصد تو چشمم کردن بالا آورد.

- مخصوصا قسمت وجود تو یه ژانر وحشت رو ساخته.

یعنی این خانواده ما یه ذره به شخصیت بچه‌ش ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید