پارت پنجم

زمان ارسال : ۴۱۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

یزدان از روی نیمکت بلند شد و دفترچه را به سمت دیلان گرفت و او چشم دوخت به متن نوشته شده.

- اومدی کارخونه با هم صحبت می کنیم و برام تعریف می کنی جریان خانواده ات چیه الان بریم برسونمت که زودتر برسی خونه و کسی هم دعوات نکنه‌.


کنار ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.