سایه ی من (جلد دوم) به قلم زهرا باقری
پارت هشتم
زمان ارسال : ۴۲۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه
مهرداد آه الکی کشید و برای چندمین بار گفت:
- خدا رحمتش کنه!
بابا با عصبانیت گفت:
- بس میکنی یا نه؟
- آقا شما اعصابتون از جای دیگه خرده به من چه؟ بده دارم یاد مرحوم و گرامی میدارم؟
- به جای گرامی نگه داشتن یاد حامد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Niloofar
00ای جااااان چقد عاشق زوج میلاد و مینام😍 مخصوصا وقتی ی اتفاقایی بینشون میفته😈