پیله جدایی به قلم زهرا باغشاهی (زرناز)
پارت بیست و چهارم
زمان ارسال : ۴۵۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
آروم به لباسم دست کشیدم و روی صندلی جا گرفتم. در پیانو رو باز کردم و مثل بابا آروم همه کلاویه ها رو نوازش کردم.
لحظهای چشمام و بستم تا یک نت خوب به یادم بیاد که یک مرتبه یاد آخرین قطعهای افتادم که بابا برامون زد. غوغای ستارگان زیبا و کوتاه و ساده...
چشمام و باز کردم و بغض تو گلوم و بلعیدم و شروع کردم به زدن. یک مرتبه همه سر و صدای پشت سرم تبدیل شد به سکوت محض؛ حتی دیگه صدای نفس کشیدن