پارت شانزده

زمان ارسال : ۴۴۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 16 دقیقه

_یک هفته بعد.
*نیکان*
کتاب را در دست هایم جابه جا کردم وبه منوچهر خان خیره شدم، سپس ادامه کتاب را خواندم:
«پوسته ظاهری چه اهمیتی دارد؟ درونم ویرانه است، خانه ی پر از درخت که سقف اتاق هاش ریخته، تنها یک دیوار مانده، با دری که باد درآن زوزه میکشد. یا نه، چناری است که پیرمردی در آن کفش نیمدار دیگران را تعمیر میکند، گیرم شاخ وبرگی هم داشته باشد»
_برای امروز کافیه!
صدایش باع


جاوید در رمان تو را در خواب هایم دیدم دنیای رمان جاوید در رمان تو را در خواب هایم دیدم دنیای رمان جاوید در رمان تو را در خواب هایم دیدم دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Zarnaz

    ۱۹ ساله 00

    عالی مرسیییی❤️😘

    ۹ ماه پیش
  • آرزو

    00

    عالی

    ۱۱ ماه پیش
  • صایده

    00

    نیکان از چندسالی به فرزند خوردگی پذیرفته شده؟؟؟؟

    ۱ سال پیش
  • نویسنده رمان

    00

    از شش سالگی

    ۱ سال پیش
  • پرنیا

    00

    عالی نویسنده جون 😘🤩

    ۱ سال پیش
  • سارای

    ۲۹ ساله 10

    سلام عزیزم خوبی، قلمت خوبه ، امیدوارم این رمان هم چالشی وهیجانی بشه،من از اینکه به نیکان توهین بشه بدم میادیاازش بترسن😔😔،امیدارم که اخر رمان حال بعضیا خوب بگیری مثلانامادری نیکان😏😏😏

    ۱ سال پیش
  • نویسنده رمان

    00

    سلام ممنون جانم خودت خوبی، ممنون بابت لطفت واینکه آره منم از توهین وتحقیر به شدت بدم میاد، ولی خودت بهتر میدونی که آدمای بیشعور زیادن، ونمیشه هم کاریش کرد، باید بزاریم نیکان خودش خودش رو پیدا کنه، 🥰

    ۱ سال پیش
  • نویسنده رمان

    00

    چالش هم داریم، البته هرچی بره جلوتر مطمئنا هیجانشم بیشتر میشه واینکه به روی چشم یه بلایی سر این زن عفریته میارم که مرغای آسمون به حالش گریه کنن، شماهم دلت خنک بشه وخودم😂

    ۱ سال پیش
  • سارای

    ۲۹ ساله 00

    سلام ممنونم دمت گرم حالشو بگیر دلمون خنک بشه 😅😅

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    چشم😍

    ۱ سال پیش
  • اسرا

    10

    گردنبدتودستش بودچطورکسی ندیدواینکه منم ایچنین گردنبدداشتم البته اصل نبودومتاسفانه گمش کردم مطمئن باشیدرمانتون عالبه البته اگه نظرم توچشمهای خوشگلتون بیاید

    ۱ سال پیش
  • نویسنده رمان

    00

    یک اینکه، نظراتتون خیلی برام ارزشمنده، تو قلبم جا دارین، دو چشمای خودتون قشنگه عزیزجان، سوم اینکه ایشالا یه گردنبند قشنگ تر گیرتون بیاد. چهارمم، گردنبندو تو مشتش قایم کرده بود، اوناهم کور بودن 😂

    ۱ سال پیش
  • مهیا

    20

    تا اینجا که خیلی قشنگ بود مرسی✨🤍

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    ممنون چشمات قشنگ میبینن❤️

    ۱ سال پیش
  • ریحان

    00

    عالیه نویسنده جون

    ۱ سال پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    ,😍❤️

    ۱ سال پیش
  • اسرا

    00

    نازنین اعتمادنداشته نازنین ببربالا

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.