پیله جدایی به قلم زهرا باغشاهی (زرناز)
پارت چهارده
زمان ارسال : ۴۶۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
با ترس به خاله نگاه کردم و گفتم:
- خاله، بابام چی شده؟
خاله نفس عمیقی کشید و درحالی که یه قطره اشک از چشمش چکید, گفت:
- چیزی نشده خاله...
میدونستم هرچی باشه خاله بهمون میگه اما هنوزم نگران بودم. فکر کنم دریا هم عین من ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00الان همه پارتهاخوندم فقط روزهای پارت رایگان میگیدواینکه خوب بود