سایه ی من به قلم زهرا باقری
پارت سی و نهم :
انگار یه دفعه صاعقه خورده بود تو سر همه! واسه پنج ثانیه هیچکس چیزی نگفت و یهو ترانه تو گوشم داد زد:
- مینا! مگه نگفتی دعاها کار میکنن؟!
- چرا عربده میکشی؟! هنوزم میگم!
- پس اون چی بود؟!
- چمیدونم! لابد قد طرف بلنده!< ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Reyhanet
00خیلی جذاب و ترسناک شد داستان