راز شبانه به قلم ساناز لرکی
پارت ششم :
آراز زودتر از شبانه خودش ر ا جمع وجور کرد و وسعی کرد قضیه رافیصله دهد.
-چرا قدمهات صدا نداره نکنه روحی چیزی هستی؟
مهراد حتی لبخند هم نزد تنها کنجکاوانه شبانه را نگریست واین نگاه از آن دست بود که گویی سعی دارد حقیقتی را از عمق نگ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Asal
00مهراد اونقد سگ اخلاقه که نمیتونم با کسی شیپش کنم..😑💔