سیاهی لشگر به قلم آمنه آبدار
پارت هفتاد و دوم
زمان ارسال : ۲۹۴ روز پیش
نیان نگاه مرددی به من انداخت.
اخمی بهش کردم و با چشمهام براش خط و نشون کشیدم.
لبخند دستپاچهای تحویل ننه جون داد.
- چیو؟
با همون محبت گفت: اونی که ازش صحبت میکردی، تعریف کن ببینم کیه!
همه چیز هم شنیده بود.
...در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما