سیاهی لشگر به قلم آمنه آبدار
پارت پنجاه و هشتم
زمان ارسال : ۳۳۲ روز پیش
- حله.
- توشه راهتم حاضر کن.
با تعجب گفت: توشه چی؟ سفر آخرت نیست که، یه کوه همین طرفا میریم.
نچ نچی کردم.
- مگه گوسفند و بزیم همینطوری دست خالی بریم کوه بچریم؟ یه چیزی آدم باید بخوره.
- مثلا خودت چی میاری؟
...در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما