پارت پنجاه و دوم

زمان ارسال : ۳۵۰ روز پیش

ابروم از تعجب بالا پرید.

یعنی ازدواج کرده بود؟

حقیقتش یکم جا خوردم...

با دیدن مکثم لبخند تلخش عمیق‌تر شد.

شونه‌ای بالا انداختم.

- خب؟

مردد بهم نگاه کرد.

- چی؟

- همین بود شرایط متفاوتت؟

با ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید