خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت سی
زمان ارسال : ۱۳۷۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
ساعتی بعد هر دو از مطب بیرون آمدند و سوار ماشین شدند. نیهان به صندلی تکیه زده و نگاهش به خیابان بود. موزیک ملایمی پخش میشد و حسام مشغول رانندگی بود که متوجه موتور سیکلتی شد. از وقتی نیهان گفته بود برزو تعقیبشان میکند، بیشتر حواسش به اطراف بود. حین ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zahra
20عالی🥰❤