بدلکاران «ریسمان سیاه و سفید» به قلم مبینا حاج سعید
پارت صد و بیست
زمان ارسال : ۴۳۸ روز پیش
دندانهایم را روی یکدیگر فشردم و سعی کردم فاصلهام را با دیوار بتنی حفظ کنم، همزمان به چهرهی خندان و پیروز دخترک خیره شدم که با وجود کلاه ایمنیاش، لبخندش مشخص بود. بیسیمم را به زحمت بالا گرفتم و سعی کردم با یک دست کنترل را به دست بگیرم و دکمه را ف ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زهرا
00ممنونم