عطر رازقی به قلم مهراد رستایی
پارت صد و پانزده
زمان ارسال : ۴۳۴ روز پیش
نفس تهمدادی بهچشمهایشکشید، آنچنانکهدوست بفهمد و عاشقنفهمد. جلو آینهی قدی، عقبوجلو و ابروهایش را بادست، بالاداد و پد رژگونهدار رویگونههای برجستهاش کشید.
خودشباخودش خندید از وقتی که جوابآزمایش را بهش دادند اینطور لبخند ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مهراد
10به گمونم باید سه تایی چماق بگیریم این ۳۲۴ ممبر رو خوب کتک بزنیم که نظر بدن نظرتو ن چیه خواهرها