پارت صد و پانزده

زمان ارسال : ۴۳۴ روز پیش

نفس‌ ته‌مدادی به‌چشم‌هایش‌کشید، آنچنان‌که‌دوست بفهمد و عاشق‌نفهمد. جلو آینه‌ی‌ قدی، عقب‌و‌جلو و ابروهایش را با‌دست، بالا‌داد و پد‌ رژ‌گونه‌دار روی‌گونه‌های برجسته‌اش کشید.

خودش‌با‌خودش خندید از وقتی‌ که جواب‌آزمایش را بهش دادند‌ این‌طور لبخند‌ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید