پارت نود و نهم

زمان ارسال : ۴۶۸ روز پیش

رستا‌ عصبی‌ کوله‌اش را روی تخت‌پرت کرد. باورش نمی‌شد که مسخره دوربین‌ مخفی‌ شده همان‌طور که داشت پالتو و مقنعه‌اش را با‌ضرب روی تخت‌ می‌انداخت نفس‌ کمی‌در را باز کرد و سرش را از بین‌در بیرون آورد.

حرکت‌های عصبی‌ رستا‌ برای‌ نفس‌جالب‌بود واسه ه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید