عطر رازقی به قلم مهراد رستایی
پارت نود و نهم
زمان ارسال : ۴۶۸ روز پیش
رستا عصبی کولهاش را روی تختپرت کرد. باورش نمیشد که مسخره دوربین مخفی شده همانطور که داشت پالتو و مقنعهاش را باضرب روی تخت میانداخت نفس کمیدر را باز کرد و سرش را از بیندر بیرون آورد.
حرکتهای عصبی رستا برای نفسجالببود واسه ه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
N
10مثل همیشه عالی بود 🌹روزت مبارک داداش🌹🎈