پارت صد و هشتاد

زمان ارسال : ۴۷۶ روز پیش

هوف کلافه‌ای کشید...
برای خودش لیوان آبی ریخت.
به یک دوش نیاز داشت.

***

- ایوان رفتاراش عجیب شده!
لوویس کمی روی صندلی جابه جا شد.
- اون رفتاراش همیشه عجیبه، باید تا الان باهاش کنار اومده باشی!
با استرس انگشت‌هایش را توی هم قفل کرد.
- عجیب‌تر شده، قبلا باهام خوب بود، وقتی کنارش بودم حالم خوب می‌شد، بودنش آرامش‌بخش بود اما الان...
مکثی کرد.
- تبدیل

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید