پارت صد و سوم

زمان ارسال : ۴۸۷ روز پیش

ویکتوریا درحالی که از پله ها پایین میامد با حرص نالید:
_یه نفر بیاد کمک کنه، دنباله لباسم بلنده!
آروی نیم نگاهی خرجم کرد
_کمکش کن!
از دور به من نگاه میکرد، با من بود!؟
با بهت به ویکتوریا زل زدم، با پوزخند مرا مینگریست.
لب گزیدم، به سمت پله ها رفتم،آرام کنارش گذشتم ،خم شدم و دنباله لباسش را برداشتم.
ارام آرام از پله ها پایین می آمد.
پشت سرش درحالی که دنباله یک مت

736
320,079 تعداد بازدید
1,848 تعداد نظر
121 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • HASTI

    10

    آرویییی😐😠

    ۱ سال پیش
  • Baran

    40

    دارمم قاطط میزنممم دیگه. مرجاننن تو رو خداا یه جوری این اروی رو بچزون. حدس میزنم تو مرگ رها نقشی داشته باشه هرجور شده باید تقاصش رو پس بده

    ۱ سال پیش
  • ✌️

    00

    اروی گلم پسر خوشگل مرجان بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووق🤬🤬🤬🤬🤬 اوخیییییی نَنَههههه بوش برایان عاشخ شدهههه🤩😍😍😍😍😍

    ۱ سال پیش
  • ایدا

    90

    فرستادن فحشای رکیک به آروی*

    ۱ سال پیش
  • H

    40

    من اخر سر اروی و میکشممم، این چند پارت اخر منوووو حرص میده فقط یعنی چی با ویکتوریا حرصش میدهه

    ۱ سال پیش
  • سانیا

    90

    حقیقتا فحش کم اوردم که به ریش اروی ببندم کسی فحش جدید بلد نیست؟

    ۱ سال پیش
  • Esra

    71

    ای کاش با همین تلافی های به قول ترنج بچگانه همه چی ختم به خیر بشه کار بیخ پیدا نکنه آروی ول کنه بره💔🥲 قلبم برای حنا و برایان درد گرفت🥲 خدا یا کاوه رو لعنت کنه یا بازم کاوه رو لعنت کنه

    ۱ سال پیش
  • باران

    90

    به نام خدا ،،،،،،،،،،،شت 😑

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید