شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت صد و سوم
زمان ارسال : ۴۸۷ روز پیش
ویکتوریا درحالی که از پله ها پایین میامد با حرص نالید:
_یه نفر بیاد کمک کنه، دنباله لباسم بلنده!
آروی نیم نگاهی خرجم کرد
_کمکش کن!
از دور به من نگاه میکرد، با من بود!؟
با بهت به ویکتوریا زل زدم، با پوزخند مرا مینگریست.
لب گزیدم، به سمت پله ها رفتم،آرام کنارش گذشتم ،خم شدم و دنباله لباسش را برداشتم.
ارام آرام از پله ها پایین می آمد.
پشت سرش درحالی که دنباله یک مت
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
Baran
40دارمم قاطط میزنممم دیگه. مرجاننن تو رو خداا یه جوری این اروی رو بچزون. حدس میزنم تو مرگ رها نقشی داشته باشه هرجور شده باید تقاصش رو پس بده
۱ سال پیش✌️
00اروی گلم پسر خوشگل مرجان بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووق🤬🤬🤬🤬🤬 اوخیییییی نَنَههههه بوش برایان عاشخ شدهههه🤩😍😍😍😍😍
۱ سال پیشایدا
90فرستادن فحشای رکیک به آروی*
۱ سال پیشH
40من اخر سر اروی و میکشممم، این چند پارت اخر منوووو حرص میده فقط یعنی چی با ویکتوریا حرصش میدهه
۱ سال پیشسانیا
90حقیقتا فحش کم اوردم که به ریش اروی ببندم کسی فحش جدید بلد نیست؟
۱ سال پیشEsra
71ای کاش با همین تلافی های به قول ترنج بچگانه همه چی ختم به خیر بشه کار بیخ پیدا نکنه آروی ول کنه بره💔🥲 قلبم برای حنا و برایان درد گرفت🥲 خدا یا کاوه رو لعنت کنه یا بازم کاوه رو لعنت کنه
۱ سال پیشباران
90به نام خدا ،،،،،،،،،،،شت 😑
۱ سال پیش
HASTI
10آرویییی😐😠