اون کیه؟ به قلم حانیا بصیری
پارت پنجاه و ششم
زمان ارسال : ۵۱۲ روز پیش
از خونه بیرون رفتم و دست به سینه و لبخند به لب به منظره سرسبز باغچه و درختای تو حیاط نگاه کردم. در پارکینگ باز شد و ماشین میعاد وارد حیات شد بی توجه بهش قدم زنان به سمت زیر زمین خونه حرکت کردم.
نفسمو حبس کردم و پله هارو پایین رفتم و جلوی در ایستادم. دستمو روی دستگیره گذاشتم و همینکه خواستم بچرخونمش ترس و اضطراب شدید مانعم شد. آب دهنمو محکم قورت دادم و عصبانی اخم کردم.
- یادت باشه تو
اطلاعیه ها :
رمانهای حانیا بصیری :
💞عاشقتم دیوونه جلد یک و دو
🚦پشت چراغ قرمز
🍫به طعم شکلات
❔اون کیه؟
رمان جدیدم به اسم :
ماتیلدا رو در بخش آنلاین دنبال کنید🥰🧡
مرسی از پیامای قشنگتون ببخشید که نمیشه همه رو جواب داد 🥰
خوشحالم که از خوندن رمان اون کیه لذت بردید✨
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
/:
41ننممییخخوواامم اختر کجا رفت 🤯 نکنه پیداش کنن ولی نمیکنن
۱ سال پیشs
۱۴ ساله 113شخصیت اختر خیلی باهاله.......
۱ سال پیشخاطره
۳۷ ساله 81نامردا آخه چند نفر به یه نفر طفلکی آنا امان از دست میعاد سپاس حانیا جونم مثل همیشه عالی بود 😗😗😗😗🌸🌸🌸🌸
۱ سال پیش. :.
710عههه چرا اومد تو آنا خداکنه شخصیت اصلی اختر باشه
۱ سال پیشنمد:)
1110خداکنه زودتر اختر برگرده انا ضعیفه خوشم نمیاد
۱ سال پیش
رها
10وای مردم از خنده😂