گرداب سرنوشت به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت دوازده :
پنجشنبه شب بود و دلارام خانوادهی امیرعلی را برای شام دعوت کرده بود. سفرهی رنگارنگ غذا پهن بود و همهی مهمانها به جز فرنگیسخانم آمده بودند. دلارام برای مهمانانش سنگ تمام گذاشته و سه نوع خورشت، دسر و پیشغذا تهیه کرده بود. راحیل که اوایل ماه پنجم بارداریاش بود، کنار شهرام نشسته و هر از گاهی هم پچپچکنان با ریما همکلام میشد. هر دو باردار بودند و این وجهاشتراک بهانهی خوبی
مطالعهی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۸۸۲ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Zarnaz
00شیدا ایول خیلی خوبی دختر😉🤣👏😁❤️عالی بود مرسی نگار جونم ❤️💋