پارت دوازده

زمان ارسال : ۷۸۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

پنجشنبه شب بود و دلارام خانواده‌ی امیرعلی را برای شام دعوت کرده بود. سفره‌ی رنگارنگ غذا پهن بود و همه‌ی مهمان‌ها به جز فرنگیس‌خانم آمده بودند. دلارام برای مهمانانش سنگ تمام گذاشته و سه نوع خورشت، دسر و پیش‌غذا تهیه کرده بود. راحیل که اوایل ماه پنجم بارداری‌اش بود، کنار شهرام نشسته و هر از گاهی هم پچ‌پچ‌کنان با ریما هم‌کلام می‌شد. هر دو باردار بودند و این وجه‌اشتراک بهانه‌ی خوبی

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سوسن

    01

    وای چقد تو خوبی شیدا رمان و تو زیبا کردی 🌝👌

    ۱ سال پیش
  • آنا

    01

    😂😂😂وای شیدا خیلی خوبه

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.