پارت هفتاد و هفتم

زمان ارسال : ۱۱۸۸ روز پیش

با بهت ب میلاد نگاهی انداختم.

میلاد گیج گفت:

-میشه یکی ب من بگه هیپنوتیزم چ کوفتیه؟

نجلا لبخندی زد و ب سمت اتاق گوشه سالن رفت.

در و باز کرد و به ما اشاره کرد:

-بفرمایین.

هم زمان با میلاد ب سمت اتاق رفتیم و د ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید