طالع دریا به قلم مرجان فریدی
پارت هفتاد و هفتم
زمان ارسال : ۱۱۸۸ روز پیش
با بهت ب میلاد نگاهی انداختم.
میلاد گیج گفت:
-میشه یکی ب من بگه هیپنوتیزم چ کوفتیه؟
نجلا لبخندی زد و ب سمت اتاق گوشه سالن رفت.
در و باز کرد و به ما اشاره کرد:
-بفرمایین.
هم زمان با میلاد ب سمت اتاق رفتیم و د ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
یکی از بندگان خدا :)
00محشرهههه رمانش اگه بخاین کامل بخونیدش تو کانال تلگرام ...ش هست میتونید دانلود کنید بخونید واقن عالیه فقط بنظرم آخرش یکم میتونست احساسیتر تمومشه ولی در هر صورت خیلی عالییی بود با آرزوی بهترین ها♡