پارت پنجاه

زمان ارسال : ۶۰۰ روز پیش

روبه روی دریا می ایستیم و حسابی با الی و فرهاد و کاوه عکس میگیریم ....
_اقا کاوه ...
کاوه نگاهی میکنه و چینی به دماغش میده و میگه :بخدا ستوده خانوم دوساعته پدر مارو در اوردین واسه عکس ...
الی میخنده و میزنه رو شونش میگه :حالا بدعه مگه کاوه یه نفر ازمون عکس رایگان بگیره ..؟

این رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت (چاپ یا ویرایش) تا اطلاع ثانوی امکان مطالعه آن وجود ندارد

462
279,084 تعداد بازدید
1,316 تعداد نظر
82 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • قشنگتراز پریا

    70

    عااالییی چقدر داستان ماه و دریا جالب بود😂🦋♥️

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید