زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت صد و چهل و دوم
زمان ارسال : ۶۰۶ روز پیش
وارد شد و صدایش را بلندتر کرد: زود باش خودت و جمع و جور کن حالت خوب نیست.
استفان دستی داخل موهایش کشید.
خودش هم میدانست بیش از اندازه گیج ومنگ شده و چارهاش آب سرد بود.
از اتاق بیرون رفت تا از سرویس بهداشتی بیرون استفاده کند.
بعد از آن که کمی سر حال شد، تا وقتی که لاریسا کارهایش را بکند دو قهوه برای خودش و لاریسا درست کرد و توی ماگهای مخصوصشان ریخت.
به اتاق بالا رفت و
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
hichkas
10گودرت زرنیخ :|