زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت صد و سی و هفتم
زمان ارسال : ۶۴۹ روز پیش
به خانه قدیمیاش برگشت...
در را که باز کرد، احساسات بد به سمتش هجوم آوردند.
فضای این خانه خوب نبود.
خون را همه جا احساس میکرد و حتی گاهی آب را هم خون میدید.
اینجا که میآمد، دستهایش خونی میشد.
به سمت اتاقش رفت...
به سختی یک قدم جلوتر از خودش را میدید اما باز هم اصراری به روشن کردن لامپها نداشت.
او اینجا را محکوم به تاریکی میدانست.
یک روز اینجا را تا
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
مهدیه
20میشه بگید لوویس کیه؟ به کل اسم شخصیتای رمان یادم رفته
۲ سال پیش.......
10وای چرا انقد این رماان گنگهههه😭😭خیلی رمز و رازیهه و همچنین قشنگگ🤩 فقط کاش زود تر ی چیزایی مشخص شه😞
۲ سال پیشهه
30خانم آبدار الان مطمئن هستین که جبران کردین پارت دیروزو؟ این پارت ها تو بخش افلاین یه صفحه هم نمیشه
۲ سال پیشآمنه آبدار | نویسنده رمان
هر روز هفته پارت نداریم به روزهای پارت گذاری دقت کنید فقط روزهای زوجه
۲ سال پیش
Dayana
00لوییس کی بود؟ همون روانشناسه بود؟